تجلی قرآن و حدیث در اشعار مهدی اخوان ثالث

پدیدآورسیدکاظم موسوی

نشریهمجله کتاب ماه ادبیات و فلسفه

شماره نشریه73

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1425 بازدید
تجلی قرآن و حدیث در اشعار مهدی اخوان ثالث

سید کاظم موسوی

مهدی اخوان ثالث از شاعران دارای سبک معاصر است. ویژگیهای سبکی و سبک گذشتگان و نیز موضوعات گذشته و حال در شعر او نمودی خاص دارد.با توجه به تنوع و تشتت فراوان موضوع در شعر اخوان، بهتر می‏نماید که او را شاعری مطلع بدانیم تا متفکر.او را مطلع می‏دانیم زیرا پشتوانه عظیم شعرش هزار سال شعر فارسی است.همه موضوعات و قالبهای شعری گذشتگان را خوانده و می‏داند.در نتیجه همین دانش است که موضوعاتی چون:طبیعت، عشق، زندگی، عرفان، حماسه، مرثیه، طنز و...در شعر او وجود دارد.به موازات موضوعاتی که در شعر قدما وجود داشته، موضوعات جدید را نیز وارد شعر کرده است.در کنار چیستان، کیستان را و در کنار خراسانیات، خوزیات را آورده است.علاوه بر آن موضوعات جدید متناسب با زمان چون:مسائل سیاسی، اجتماعی، کارگری، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و...در شعر او وجود دارد.او را اندیشمند و متفکر نمی‏بینیم، چون از یک تبیین فکری خاصی برخوردار نیست. زمان، مکان و اشخاص در شعر او دخالت مستقیم دارند.دوران جوانی را در عشق و طبیعت می‏گذراند.هنگامی که کشورش درگیر بحرانهای سیاسی است، به زبان سیاست و مبارزه سخن می‏گوید.آنگاه که ایران اسلامی به دفاع از کیان فرهنگی، دینی و بومی خود برمی‏خیزد، به جنگ و شهیدان می‏پردازد.وقتی که‏ ذهن او درگیر مسائل سطحی مذهبی است، مذهب ستیز می‏شود و زمانی که تسلط دین اجتماعی بر ذهن اوست، دین‏گرایی و استناد به آیات و احادیث را موضوع شعر خویش قرار می‏دهد.اما آنچه که در رابطه با مذهب درباره اخوان مطرح است اینکه، مذهب در دوره‏های متفاوت در ذهن اخوان حضوری مستمر داشته است.مذهب و دانستنیهای قرآنی که به صورت اشاره، اقتباس، ترجمه و تلمیح در ذهن شاعر وارد شده، در هر دوره زندگی شاعری او وجود داشته است.این حضور چه به صورت مقابله و چه به صورت پذیرش، چندان عمیق نبوده است.اما حجم زیاد این تأثیر، بیانگر یک نکته است و آن توجه ذهنی، روانی اخوان به قرآن، احادیث و مذهب است.در این مقاله به نمونه‏هایی از تجلی قرآن و حدیث به شعر اخوان به صورت اقتباس، تلمیح و ترجمه اشاره شده است.ذکر این نکته لازم است که بسامد بالای این تأثیر می‏تواند رساله‏ای جداگانه را در بر گیرد.

الف.اقتباس از آیات و احادیث

تابنده باد مشعل می، کاندرین ظلام
موسی بشد، به وادی ایمن قبس نماند
(ارغنون، چاره، ص:33)
«و هل اتیک حدیث موسی اذ رءا نارا فقال لاهله امکثوا انی آنست نار العلی اتیکم منها بقبس او اجد علی النار هدی»
(سوره:طه، آیه:10 و 9)
ناگهان دیدم که گویی در جوابش از بهشت
نهری از نور است جاری، به ز فبض سلسبیل
(ارغنون، دریا و غدیر، ص:187)
«عینا فیها تسمی سلسبیلا»
(سوره:الانسان، آیه:18)
بلرزاند هول قیامت دلش
و زلزلت الارض زلزال او
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، با سوزنی سمرقندی، ص:70)
«اذا زلزلت الارض زلزالها»
(سوره:الزلزله، آیه:1)
بسی دیدم«ظلمنا»خوی مسکین«ربنا»گویان
من اما با اهورایم، دعای دیگری دارم
(در حیاط کوچک پاییز در زندان، من این پاییز در زندان، ص 15)
«قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین»
(سوره:اعراف، آیه:23)
اگر راست باشد حساب و کتاب
هم آن شهره میزان فعال او
که از خیر و از شر بسنجد درست
و گر هست یک ذره مثقال او
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، با سوزنی سمرقندی، ص:72)
«فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره»
(سوره:الزلزله، آیه:8 و 7)
سلام می‏کند ناصر، که بیند در سخن امروز
حنین«نصر من اللهی»لوای دیگری دارم
(در حیاط کوچک پاییز در زندان، من این پاییز در زندان، ص:17)
«اذا جاء نصر الله و الفتح»
(سوره:نصر، آیه:1)
سنایی در جنان نوشد، بیادم ز آن طهوری می
که بیند مستم و در جان سنای دیگری دارم
(در حیاط کوچک پاییز در زندان، من این پاییز در زندان، ص:16)
«سقیهم ربهم شرابا طهورا»
(سوره:الانسان، آیه:21)
ظلام«ظلمنا»به باران نور
بشوید ز طومار اعمال ما
وگر نه فیاویل!پس وای وای!
بدا و بدا و بدا حال او!
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، با سوزنی سمرقندی، ص:73)
«قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین»
(سوره:اعراف، آیه:23)
کرم مرتضی علی کرما
دست گیرد ترا به یوم تناد
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، شاه شاهان تو، ص:76)
«و یا قوم انی اخاف علیکم یوم التّناد»
(سوره:المؤمن، آیه:32)
چو کلیمی به کلامی زده‏ام داد تمامی
با همین بخت قماری که ندادی تو خدایا
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تو خدایا، ص:94)
«و کلم الله موسی تکلیما»
(سوره:نساء، آیه:164)
تو ای آزاده ایرانی، شرفمند از نبی الاحرار
به راه«لا تزر»رو با زن و با اهل و فرزندش
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، کنون بنگر به خوزستان، ص:150)
«و لا تزر وازرة وزر اخری و ان تدع مثقلة الی حملها لا یحمل منه شی‏ء و لو کان ذا قربی انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب و اقاموا الصلوة و من تزکی فانّما یتزکی لنفسه و الی الله المصیر»
(سوره:فاطر، آیه:18)
دل من لوح محفوظ است و مکتوب
در او سر ازل‏ها و ابدها
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، دل من، ص:154)
«بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ» (سوره:البروج، آیه:22 و 21)
عربها بر عجمها فرقشان چیست
به جز«فی جیدهم حبل المسدها»
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، دل من، ص:155)
«فی جیدها حبل من مسد»
(سوره:مسد، آیه:5)
همانا زند کافران را مثل
اولئک انعام، بلهم اضلّ
به قرآن زنی منکران را مثل
نه چون چارپایند، بلهم اضلّ
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:208)
«اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون»
(سوره:اعراف، آیه:179)
روراست باش با خلق زردشت اگر نخواندی
گفت«النجاة فی الصدق»آن خصلتش حمیده
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، دفتر به شرط چاقو، ص:245)
«اعلم ان عاقبة الصدق النجاة»
آنکه در روز ازل گفت جهان را شوشد
و آنکه زینگونه بفرماید و فرمود تویی
آمر«کن فیکون»هستی و خواهی بودن
آفریننده هر«باشد»و هر«بود»تویی
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای خدا خوانده خودآ، ص:295)
«و اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون»
(سوره:البقره، آیه:117)
شنیدی که خداوند قدیم
وعده فرمود به قرآن کریم
میوه و نان و شراب و نس خوب
کل ما تشتهی الانفس خوب
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:232)
«نحن اولیاءکم فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدعون»
(سوره:فصلت، آیه:30)
هر دو کون از تو و با«لم یلد»و«لم یولد»
گفت قرآن که نه والد تو، نه مولود تویی
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای خدا خوانده خودآ، ص:295)
«قل هو الله احد-الله الصمد-لم یلد و لم یولد»
(سوره:الاخلاص، آیه:3 و 2 و 1)
لا یستحیی خدا از آن گفت
که ضرب مثل حیا ندارد
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:329)
«ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا»
(سوره:البقره، آیه:26)
از لا اله گفتن و الاّ الله
شیطان گرفت گوش معادا را
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:340)
«و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم»
(سوره:البقره، آیه:163)
نستعین کنعبد من برجاست
هم پای شناسم و هم جا را
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:343)
«ایاک نعبد و ایاک نستعین»
(سوره:الفاتحه، آیه:5)
آدم چکار کرد که لایق گشت
تشریف خاص علّم الاسماء را
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:353)
«و علّم آدم الاسماء کلها»
(سوره:البقره، آیه:31)
ای دستگیر من مست زلف توام بر سر دست
با شب مرا الفتی هست، از خیل«و اللیل»گویم
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:451)
«و اللیل اذا یغشی»
(سوره:اللیل، آیه:1)
چگونه عقل کل را خشم گیرد
تعالی شأنه عمّا یقولون
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:441)
«سبحانه و تعالی عمّا یقولون علوا کبیرا»
(سوره:بنی اسرائیل، آیه:43)
گنه ار به غایت رسید مشو از خدا ناامید
دهدت به قرآن نوید، هو الرحیم الغفور
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:474)
«لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر کل الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم»
(سوره:الزمر، آیه:53)
چنین گفت پروردگار قدیر
و انی بما تعملون بصیر
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:474)
«ان اعمل سابغات و قدّر فی السرد و اعملوا صالحا انی بما تعملون بصیر»
(سوره:سبا، آیه:11)
ای رزق خوران ز خود بپرسید این را
من یرزقکم من السماوات و ارض؟
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)
«قل من یرزقکم من السماوات و الارض قل الله و انّا او ایّاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین»
(سوره:سبا، آیه:24)
رسد«ساعه»به وقت و ساعتی نیست
در آن یستقدمون، یستأخرونا
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)
«قل لکم میعاد یوم لا تستأخرون عنه ساعة و لا تستقدمون»
(سوره:سبا، آیه:30)
نه کس از جرم ما پرسد شما را
و لا تسئل عمّا تعملونا
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)
«قل لا تسئلون عمّا اجرمنا و لا تسئل عما تعملون»
(سوره:سبا، آیه:25)
آنکه پند و حکم گونه‏گون گفت
اکثر الناس لا یعلمون گفت
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)
«و ما ارسلناک الا کافة للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون»
(سوره:سبا، آیه:28)
عذاب سخت دوزخ وعده دادند
تبهکاران و کفّار حرونا
به قرآن این چنین فرمود و حق است
اولئک فی العذاب محضرونا
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)
«و الذین یسعون فی آیاتنا معاجزین اولئک فی العذاب محضرون»
(سوره:سبا، آیه:38)
گفتا پیمبر با وفاق، ای قوم دور از اتفاق
در کفر اشد و در نفاق، ای را به جای آرید خوب
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:476)
«الاعراب اشد کفرا و نفاقا»
(سوره:التوبه، آیه:97)
نه شعر و نه سحر است این، فرمود رب العالمین
قل ان ربی یقذف بالحق علام الغیوب
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:476)
«قل ان ربی یقذف بالحق علام الغیوب»
(سوره:سبا، آیه:48)
یقین تصریح قرآن مبین است
سکینه فی قلوب المؤمنین است
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:478)
«هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین»
(سوره:الفتح، آیه:4)
ز دشمن چه باک است«جند اللهی»را
جنود السموات و الارض للّه
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:478)
«و للّه جنود السماوات و الارض و کان الله عزیزا حکیما»
(سوره:الفتح، آیه:7)
الذین یرثون الفردوس
اینچنین نیز کندشان توصیف
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:478)
«الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»
(سوره:المؤمنون، آیه:11)
گفت یزدان شنو ز الرحمان
ای زن ای مرد، پیر یا که جوان
دل به دنیای دون منه هرگز
بشنو:کل من علیها فان
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:479)
«کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام»
(سوره:الرحمن، آیه:27 و 26)
جمله تکبیر گویان سرودند
ربنا الله، ثم استقاموا
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:480)
«ان الذین قالوا:ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»
(سوره:الاحقاف، آیه:13)

ب:تلمیح به آیات و احادیث

گاهگه بیدار می‏خواهیم شد زین خواب جادویی
همچو خواب همگنان غار...
(آخر شاهنامه، آخر شاهنامه، ص:86)
«ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرّقیم کانوا من ایاتنا عجبا اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربّنا اتنا من لدّنک رحمة و هییّ‏ء لنا امرنا رشدا»
(سوره:الکهف، آیه:10 و 9)
ای ندانم چون و چند!ای درر!
تو بسا کاراسته باشی به آیینی که دلخواه‏ست
دانم این که بایدم سوی تو آمد، لیک
کاش این را نیز می‏دانستم، ای نشناخته منزل!
(از این اوستا، منزلی در دوردست، ص:7)
«انا لله و انا الیه راجعون»
(سوره:البقره، آیه:156)
و بسیاری دلیرانه سخنها گفت، اما پاسخی نشنفت
اگر تقدیر نفرین کرد یا شیطان فسون، هر دست یا دستان...
(از این اوستا، قصه شهر سنگستان، ص:20)
«الذی یوسوس فی صدور الناس»
(سوره:الناس، آیه:5)
خاموش و غمگین کوچ می‏کردند
افتان و خیزان، بیشتر با پشت‏های خم
فرسوده زیر پشتواره سرنوشتی شوم و بی‏حاصل
چون قوم مبعوثی برای رنج و تبعید و اسارت، این
ودیعه‏های خلقت را
همراه می‏بردند.
(از این اوستا، آواز چگور، ص:55)
«لقد خلقنا الانسان فی کبد»
(سوره:البلد، آیه:4)
گزارشگران تو گویا دگر
زبانشان فسرده‏ست، یا روز و شب
دروغ و دروغ آوردندت خبر
(برگزیده شعرهای اخوان ثالث، گزارش، ص:71)
«و ان علیکم لحافظین کراما کاتبین»
(سوره:الانفطار، آیه 11 و 10)
قدّوس دوس هل للّه لو، گویا
تنها خدا، خداست که می‏ماند؟!
(در حیاط کوچک پاییز در زندان، صدا؟یا خدا؟ص:113)
«و لا تدع مع الله الها اخر لا اله الا هو کل شی‏ء هالک الا وجهه له الحکم و الیه ترجعون»
(سوره:القصص، آیه:88)
چون که می‏بستند صف‏های جماعت در نماز خود
کوه را می‏کند از جا صیحه«اللّه اکبر»شان
کاش یک ره می‏شنید، آن هلهله پر شور
حضرت دادار داورشان!
حیف اما-شاتقی هم گفت با من، میر فخرا نیز-
گله معصوم ایشان را بزی دیدم
خوش علف، پر خوار، پرواری
کافرم گر این مسلمان را پسندیدم!
(زندگی می‏گوید...، پیش از اینجا نیز دیده بودم من به زندانهای دیگر هم، ص:90 و 89)
«فویل للمصلین»
(سوره:الماعون، آیه:4)
«یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند اللّه ان تقولوا ما لا تفعلون»
(سوره:الصف، آیه:3 و 2)
حکیمی که ت هزاران پند فرمود
خری، بارش کتابی چند فرمود
نگر، تا خر بدین غایت نباشی!
هلا!مصداق این آیت نباشی!
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، هلا!مصداق این آیت نباشی...، ص:108)
«مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا»
(سوره:الجمعه، آیه:5)
ای بی‏پدر مادر خدا، هم در منی و هم جدا
کاری مکن تا باورم گردد که هستی، یا نه‏ای
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای لم یلد یولد خدا، ص:316)
«لم یلد و لم یولد»
(سوره:اخلاص، آیه:3)
گویا فرشته راست گفت، از آدم و حوا زمین
پر ظلم و جور و فتنه شد، چون جنگلی، لانه‏ای
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای لم یلد یولد خدا، ص:316)
«و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبّح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون»
(سوره:البقره، آیه:30)
چون ثمود و عاد، با جرم سدومی‏مان مکش
ور کشی، گو رحم دستی بر سر قانون کشد
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، جذبه‏ای...، ص:318)
«الم یأتهم نبأ الذین من قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و المؤتفکات اتتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون»
(سوره:التوبه، آیه:70)
موسی چگونه بود که بر فرعون
چون گور کرد عرصه هیجا را
از بهر قبطیان ز چه رو خون کرد
نیل جلیل، سفلی و علیا را
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، جواب اخوانیه صدیق (صدیق می‏گوید)، ص:353)
«فانتقما منهم فاغرقناهم فی الیم بانهم کذبوا بایاتنا و کانوا عنها غافلین»
(سوره:الاعراف، آیه:136)

ج:ترجمه

ببین گفته‏اش چیست، گوینده هر کیست
که گوید رها کن، تو بنگر چه گوید
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، رها کن که گوید، تو بنگر چه گوید، ص:114)
«انظروا الی ما قال و لا تنظروا الی من قال»
(حضرت علی(ع))
آنانکه در طریق خدا کشته می‏شوند
هرگز گمان مدار، که نابود و مرده‏اند
بل زنده‏اند، زنده جاوید و جملگی
گوی شرف ز عرصه آفاق برده‏اند
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:207)
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
(سوره:آل عمران، آیه:169)
هم بر زبر چرخ برین باید رفت
هم در دل تاریک زمین باید رفت
در جستجوی علم شریق بشری
فرمود نبی که تا به چین باید رفت
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:211)
«اطلبوا العلم و لو بالصین»
(حدیث:بحار الانوار، جلد 24، ص:373)
خداوندا، ترا هر چند بی‏شک
چو توفیقت کند یاری پر ستم
ولی نز شوق جنت، بیم دوزخ
که دانم هر دو را داری پر ستم
ترا از بهر آن کاندر دو عالم
پرستش را سزاواری پر ستم
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، خداوندا، ص:218)
«الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک، بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک»
(غرر الحکم و درر الکلم، جلد دوم، ص:980)
آنرا که منم چون شما بشر گفت
سنجیدی و گفتی که هست یا نیست؟
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، حق و ماسوی، ص:412)
«انا بشر مثلکم»
(سوره:الکهف، آیه:110)
گفتند کفار لعین، قرآن بود سحر مبین
یا شعر و ما را هست ازین، هم در طرب هم در حروب
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:476)
«فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین»
(سوره:المائده، آیه:110)
تو اگر زنی یا که مرد، به بد از نکو، جفت و فرد
به سوی خدا بازگرد:و هو الرحیم الغفور
(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، بعضی از اوزان موزون افتاده، ص:474)
«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»
(سوره:فجر، آیه:27 تا 30)

منابع و مآخذ:

1-قرآن کریم.
2-نهج‏البلاغه.
3-اخوان ثالث، مهدی(1375)، ارغنون، تهران:انتشارات مروارید، چاپ دهم.
4-اخوان ثالث، مهدی(1369)، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم.تهران:انتشارات مروارید، چاپ دوم.
5-اخوان ثالث، مهدی(1379)، در حیاط کوچک پاییز در زندان، تهران:انتشارات زمستان، چاپ یازدهم.
6-اخوان ثالث، مهدی(1369)، آخر شاهنامه، تهران:انتشارات مروارید، چاپ نهم.
7-اخوان ثالث، مهدی(1369)، از این اوستا، تهران:انتشارات مروارید، چاپ هشتم.
8-اخوان ثالث، مهدی(1349)، برگزیده شعرهای اخوان ثالث، تهران:سازمان نشر کتاب.
9-اخوان ثالث، مهدی(1379)، زندگی می‏گوید:اما باز باید زیست، تهران:انتشارات زمستان، چاپ نهم.
10-مجلسی، محمد(1394 ه.ق)، بحار الانوار، مکتبه الاسلامیه، چاپ دوم.

مقالات مشابه

نقد ديدگاه مستشرقان در مورد تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول

نام نشریهقرآن پژوهي خاورشناسان

نام نویسندهاسماعیل ابراهیمی, محمد جواد اسکندرلو

تناصّ قرآنی و روایی در شعر عبدی کوفی

نام نشریهعیون

نام نویسندهغلام‌عباس رضایی هفتادری, فیض‌الله مددی

تجلّی قرآنی- شاعرانه حضرت علی(ع) در شعر کهن فارسی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاحمدرضا یلمه‌ها, مسلم رجبی

تاثیرپذیری شمس مغربی از قرآن مجید

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاسماعیل آذر